وبلاگ

فهرست مطالب

image_2022-02-05_02-03-45

همه اشخاصی که در کلاس جهانی به موفقیت رسیده‌اند، یک چیز مشترک دارند: اونها تقریبا حدود ۱۰ هزار ساعت برای ساخت و پرداخت مهارت‌های شان وقت گذاشته‌اند. مطلب مهم اینه که همه‌ی ما این توانایی را برای رسیدن به این سطح تخصص داریم. اما حدود ۱۰ هزار ساعت زمان می‌بره برای ما که به بهترین‌مان تبدیل شویم.

بهترین بازیکنان گلف در جهان ۱۰ هزار ساعت تمرین کردند تا بتونند به کلاس جهانی مسابقات برسند. بزرگترین دانشمندان  جهان هم همین‌طور، بهترین هنرمندان جهان هم به همین شکل. پس پیوند تمرکز و زمان منجر به تخصص در سطح عالی میشه. «دقت کنید خیلی ها بیش از ۱۰ هزار ساعت تلاش با انگیزه دارند، اما چون تمرکز روی موضوع یا کار مشخصی ندارند و یا موضوع با ارزشی را انتخاب  نمی‌کنند، از جایگاهی که لیاقتش را دارند، دور می‌مانند.

۱۰ هزار ساعت با احتساب خوردن و خوابیدن و معاشرت با مردم و دیگران، تقریبا ده سال طول می‌کشه. پس میشه بهش گفت قانون ده ساله. باید برای رسیدن به مرحله تخصص در کلاس جهانی در کاری که داری، چیزی در حدود ده سال وقت بگذاری.

البته مشخص است که در زمان خیلی کوتاه می‌توان در مقیاس کشوری یا شهری یا محلی به جایگاه برتر رسید.

 

پارادوکس تخصص و قیف تخصص!

تجربه بسیاری از افراد حرفه‌ای موفق در کشور و سطح بین المللی نشان می‌دهد که آنها عمیقا بر روی یک تخصص ویژه تمرکز داشته‌اند و از پراکنده‌کاری اجتناب نموده‌اند. نمونه‌هایی همچون پرفسور سمیعی (تخصص جراحی مغز)، استیوجابز (تخصص راهبری تیم‌های فنی)، دکتر شفیعی کدکنی (تاریخ ادبیات فارسی) و هوشنگ مرادی کرمانی (داستان کودک و نوجوان) از مثال‌های جالب و متنوعی هستند که نشان می‌دهد تمرکز عمیق بر یک حرفه تخصصی مانند لیزر عمل می‌کند که هر سنگ خارایی را در می‌شکند.

از طرف دیگر، حداقل چهار عامل مهم ما را به سمت تنوع و تکثر در فعالیت‌های حرفه‌ای سوق می‌دهد: ۱) نیاز به فعالیت‌های بین رشته‌ای که به عنوان مثال می‌طلبد که یک مهندس کامپیوتر درکی از فرآیندهای سازمانی هم داشته باشد تا بتواند نرم‌افزارهای طراحی کند که منطبق با فرآیندهای سازمان باشد؛ ۲) کاهش ریسک سرمایه‌گذاری تمام انرژی خود در یک حوزه خاص به ویژه در شرایطی که ممکن است  فرصت‌های حرفه‌ای محدودی برای تخصص ویژه ما وجود داشته باشد؛ ۳) ضرورت بهره‌مندی از مهارت‌های مکمل در کنار حرفه تخصصی خود برای افزایش اثربخشی و نوآوری در حرفه خود، به عنوان مثال دکتر سمیعی نیازمند مهارت‌های مکملی همچون تعامل موثر با بیمار و مدیریت تیم پزشکی خود دارد.

تجویز راهبردی: چگونه می‌توان بین ضرورت تمرکز بر تخصصی ویژه و نیاز به توسعه مهارت‌های مکمل تعادل ایجاد کرد؟

مدل قیف تخصص (Expertise Funnel) یکی از راهکارهای استراتژیک بسیار موثر برای رفع این پاردوکس است. مدل قیف تخصص پیشنهاد می‌کند که یک فرد، تیم، و حتی سازمان حرفه‌ای نیازمند توسعه دو دسته از مهارت‌هاست: نخست تخصص ویژه که در حوزه‌ای محدود و جذاب که قسمت باریک و عمیق قیف تخصص را تشکیل می‌دهد. این تخصص ویژه به ما مزیت رقابتی ویژه می‌دهد (کاری می‌توانیم انجام دهیم که دیگران نمی‌توانند)؛ دوم مهارت‌های مکمل که معمولا شامل ۳ تا ۴ حوزه مهارتی ست که بهره‌مندی از تخصص حداقلی در آنها باعث هم‌افزایی در فعالیت‌های حرفه‌ای ما می‌شود، ظرفیت نوآوری ما را ارتقا می‌دهد، به ما فرصت تعاملات گروهی و بین رشته‌ای می‌دهد و ریسک تک بعدی بودن را کاهش می‌دهد.

 

یکی از مثال‌هایی که با دوستان صحبت کردیم قیف تخصص یک عضو هیات علمی است. مانند هر حرفه دیگری، بسته به اینکه چه چشم انداز شخصی در این زمینه داشته باشیم، ممکن است قیف تخصص ما شکلی متفاوت پیدا کند. در زیر مثالی از قیف تخصص مطلوب یک عضو هیات علمی دانشگاه که تمرکزش بر تدریس است را مشاهده می‌کنید.

 

در پاسخ به سوال یکی از عزیزان، قیف تخصص یک روانشناس بالینی که تمرکزش بر توسعه درمان‌های بومی ست می‌تواند به شکل زیر باشد.

 

یکی از مهارت‌های مهم در طراحی قیف تخصص این است که حرفه و تخصصی را برگزینیم که عمیقا عاشق آن هستیم. به قول ژان پل ساتر:

جهنم یعنی!

وابستگی به قضاوت دیگران..

افراد بسیار زیادی درجهان هستند که

درجهنم به سر می‌برند زیرا سخت

وابسته به داوری دیگرانند..

داستان اونهایی که می‌خواهند بدون داشتن تخصص در زندگی دست به کارهای حرفه‌ای بزنند مانند این طنز است:  ‏رفیقم زنگ زده بیا اینجا ناهار آبدوغ خیارداریم

فقط سر راه خیار، نعناع، نون، ماست، گردو بگیر بیار

خب نفله بگو ناهار ندارم هیچی هم نیست جز آب

چند نفر از دوستان که در رشته مدیریت هستند تقاضا داشتند که نمونه‌ای از قیف تخصص یک مدیر اجرایی موفق را رسم کنیم. به عنوان نمونه در شکل زیر قیف تخصص یک مدیر اجرایی که حوزه تمرکزش مدیریت نوآوری در شرکت‌های صنعتی است را مشاهده می کنید. دقت بفرمایید که در ترسیم این قیف تخصص فرض بر این بوده است که این فرد قرار است تمرکزش بیشتر بر «مدیریت و هدایت تیم مدیران و نوآوران» باشد تا اینکه خودش عملا به نوآوری صنعتی دست بزند. به همین دلیل از نظر مهارت مکمل «نوآوری صنعتی» کافیست که در سطح کارآموز باشد. اما از طرف دیگر مهارت مکمل «مدیریت اجرایی» و «کار تیمی» به قدری ضروری ست که نیاز است تا سطح ماهر در آن پیشرفت کند.

دوستانی که در رشته فنی-مهندسی هستند تقاضا کردند که مثالی از قیف تخصص یک مهندس رو مطرح کنیم. در شکل زیر این مثال رو می‌توانید مشاهده کنید. دقت بفرمایید که این فرد تمرکزش بیشتر در «همکاری با تیم متخصصین» است و لذا مهارت کار تیمی نقشی زیاد حیاتی ندارد. اما از این جهت که رشته تخصصی این فرد بسیار سریع در حال رشد و تغییر است، مهارت «زبان انگلیسی» یک مهارت مکمل بسیار حیاتی ست که توانمندی در آن یکی از ضرورت‌های به روز ماندن در این زمینه است (برای شرکت در دوره‌های تخصصی بین‌المللی و دنبال کردن جدیدترین دستاوردهای علمی-فنی در این زمینه).

تمرین این بخش این هست که با توجه به توضیحات این مقاله و نمونه‌هایی که در ادامه آوردیم قیف تخصص خود را طراحی و ترسیم کنید تا بتوانید مسیر حرفه‌ای شدن خود را ساده‌تر مشخص نمایید.

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.